رادیو افق کوروش - وقتی خطری تهدیدمان میکند، آمیگدال با هشداردادن به مغز باعث آغاز زنجیرهای از واکنشهای شیمیایی میشود. هورمونهایی مثل آدرنالین و کورتیزول در خون جریان پیدا میکنند و در کسری از ثانیه، آمادگی لازم برای فرار یا مقابله با عامل خطر را ایجاد میکنند. البته گاهی آمیگدال نظرات مخالف را هم تهدید در نظر میگیرد و زیادی شلوغش میکند. در چنین موقعیتی حتی نمیتوانیم برای پیداکردن راهحلِ مشکلات کوچک تمرکز بکنیم و باید تمام و کمال تابع مکانیزم دفاعی مغز باشیم. بهنظرتان مسخره نیست؟ در این مقاله میخواهیم بگوییم که چطور در چنین موقعیتهایی تمرکز خود را حفظ و بهتر عمل کنید.
وقتی در خانه یا محیط کار با کسی مشغول بحث هستید و نظراتش کاملا مخالف نظرات شماست، هوشیاربودن و داشتن حضور ذهن بهترین تکنیکی است که میتواند کمکتان کند. با این کار میتوان تأثیرات مکانیزم دفاعی مغز را خنثی کرد. بهجای حملهکردن به طرف مقابل یا بههمزدن بحث و توجیه این عکسالعملها، میتوانیم سعی کنیم بیشتر حضور ذهن داشته باشیم. با تلاش برای دستبردن در مکانیزمهای غریزی مغز، میتوانیم آرامش داشته باشیم و راههای جدیدی برای حل مشکل پیدا کنیم.
برای اینکه وقتی عصبانیت وجودتان را فرا گرفته است بتوانید همچنان بر خودتان مسلط باشید، میتوانید چهار کاری را انجام دهید که در ادامه توضیح دادهایم.
اولین گام برای حفظ تمرکز این است که وقتی سیستم عصبیمان تحریک میشود، متوجهش شویم. تغییر لحن حرفزدن، احساس سفتی در شکم یا تمایل ناگهانی برای تمام کردن بحث از نشانههای سیستم عصبی تحریکشده هستند. همه ما وقتی احساس خطر میکنیم علائم فیزیکی و رفتاری خاص خودمان را داریم که باید آنها را شناسایی کنیم.
شاید سختترین مرحله همین باشد. نباید با قضاوتهای بیجا و شاخوبرگدادن به آنها شرایط را بدتر کنیم. وقتی احساس میکنیم خطری ما را تهدید میکند، ذهن برای فهمیدن ماجرا بهسرعت از افکار و داستانهای عجیبوغریب پر میشود، افکاری که بهتر است فراموش شوند زیرا بازخوردی که مغز از این ذهنیت منفی میگیرد باعث تشدید و تمدید شرایط استرس و افزایش ترشح هورمونها میشود. شاید حق با ما باشد و طرف مقابل اشتباه میکند. به هر حال اگر داستانپردازی نکنیم، درکی که از شرایط داریم منطقیتر خواهد بود.
در این مرحله سعی کنید تغییرات بدنتان را ببینید و حس کنید، بدون اینکه بخواهید کنترلشان کنید یا تغییرشان دهید. ذهنتان را از افکار منفی خالی کنید و ببینید این تغییرات در چه نقاطی اتفاق میافتند. در نتیجه استرس کدام عضله گرفته، میلرزد، میپرد یا درد میکند. به روند این اتفاقات دقت کنید. این کار باعث میشود متوجه شوید چقدر این حالت جسمی ناخوشایند و اذیتکننده است.
همه میدانند نفسکشیدن به تمدد اعصاب کمک میکند. به چندین حالت مختلف میتوان تمرین تنفس کنید؛ اگر این کار را با ریتم و ملایمت خاصی انجام دهیم تأثیر بیشتری خواهد داشت. الن واتکینز (Alan Watkins) در کتاب «انسجام؛ راز رهبری عالی» توضیح میدهد که اگر به این دو ویژگی تنفس دقت کنیم، حتی برای چند دقیقه، ترشح هورمونهای کورتیزول و آدرنالین متوقف خواهد شد.
تنفس ریتمیک به این معنی است که دم و بازدم با فاصله یکسان تکرار شوند. مثلا هنگام دم از یک تا چهار میشماریم و هنگام بازدم از یک تا شش و دوباره دم، یک دو سه چهار، و بازدم، یک دو سه چهار پنج شش. با این تمرین میتوان ریتمیک نفس کشید.
در عین حال باید میزان هوایی که در هر تنفس وارد ریهها میشود یکسان باشد، مثل وقتی با نی نازک چیزی مینوشیم. اگر چند دقیقه به همین شکل نفس بکشیم، میتوانیم به استرس غلبه کنیم.
با دقتکردن به وضعیت جسمی خود، میتوان در زمان کوتاهی تعادل جسمی را به بدن بازگرداند. دوباره میتوانیم فکر کنیم، حرفهای طرف مقابل را بشنویم و ارتباط برقرار کنیم. با کمی تمرین، خشونت تبدیل به اراده میشود. ناراحتی جای خود را به همدردی میدهد و حسادت به انگیزهای برای تغییر تبدیل خواهد شد.
امکان دارد همیشه موفق نشویم کنترل احساسات و رفتارهایمان را در درست بگیریم، اما وقتی موفق شویم، ظرفیت و تحملمان رفته رفته بیشتر میشود یا حتی امکان دارد رفتار جدیدی از خودمان نشان دهیم، مثلا وقفهای کوتاه، سؤالی پیشبینی نشده یا حتی خندهای که رشتهی افکار منفی را قطع میکند. وقتی چنین رفتار جدیدی شکل میگیرد، باید آن را بررسی کنیم و بشناسیم چون شکلگیری رفتارهای جدید به این معنی است که دیگر طبق عادات و الگوی رفتاری سابق عمل نمیکنیم. دیگر انتخاب بین فرار و جنگیدن نیست.
اگر همه ما سعی کنیم برخورد درستی با نظرات مخالف نظرات خودمان داشته باشیم، قطعا دنیای بهتری خواهیم داشت. شما چه فکری دراینباره دارید؟