در هفته جاری، همچنان فضای بیاعتمادی بر بازار حاکم بود. بازار سهام، واکنشهای منفی نسبت به اخبار مذاکرات داشت و به سرخپوشی ادامه داد. مشکلاتی که در ساختار و مدیریت بورس وجود دارد، در چنین شرایطی به افت بازار دامن میزنند.
به گزارش رادیو افق کوروش به نقل از اقتصاد آنلاین ، در هفتهای که گذشت، بازار سهام شاهد چهار روز قرمز و تنها یک روز سبز بود. شاخص کل بورس تهران، افت ۵۴هزار واحدی را تجربه کرد و به ارتفاع یک میلیون و ۳۴۰هزار واحد سقوط کرد. ارزش معاملات نیز چنگی به دل نمیزد و متوسط آن به سه هزار و ۱۹۴میلیارد تومان رسید. همچنین بازار در هر پنج روز، شاهد خروج پول حقیقی بود که در مجموع به هزار و ۶۷۰میلیارد تومان رسید.
یکی از کارشناسان بازار سرمایه در رابطه با شرایط فعلی بازار گفت: آن چیزی که میتواند بورس ما را متحول کند و رونق را به بازار سرمایه برگرداند، گزارشدهی درست و شفافسازی از سودآوری شرکتهاست که باید خود شرکتها و کارشناسان سازمان بورس از شرکتها درخواست کنند. مگر چند تحلیلگر خبره وجود دارد که بتواند این اختلافات صورتهای مالی را حساب کند و با تحلیل خود به سودآوری شرکت برسد؟ به طور مثال قیمت اورهای که درحال حاضر به ۸۰۰دلار رسیده، در بودجه شرکتی با ۴۵۰دلار و نرخ ارز ۲۳هزار تومان گزارش شده است. حتی دلار نیمایی هم حدود ۲۴ الی ۲۵هزار تومان است.
وی افزود: کارشناسهای سازمان بورس نسبت به نرخهای جدید، چه درمورد ارز و چه قیمتهای جهانی، گزارش به روزرسانی شده از شرکتها نمیخواهند. این اشتباه مهمی است که سازمان بورس مرتکب شده و ریسک جدیدی به بازار تحمیل میکند.
وی با تاکید بر اشتباه بودن شیوه بازارگردانیها گفت: مشکل دیگری که در بازار وجود دارد این است که بازارگردانها فقط در منفی میخرند و در مثبت میفروشند. در حال حاضر، پرتفو تمام شرکتهای بازارگردان در زیان است. حتی بهای تمام شده خودشان از قیمت تابلو پایینتر است. شرکتها به یک شرکت بازارگردان پول دادند تا برای آنها سود بسازد، اما به جای آن که سهامشان را تقویت و حمایت کند، باعث شده زیان بسازد و سهام تضعیف شود. در اینجا غلط بودن سیاست بازارگردانی که سازمان بورس ابلاغ کرده مشخص میشود. اینکه بازارگردان را در خرید و فروش محدود کردیم و گفتیم در منفی بخر و در مثبت بفروش، باعث شده بازارگردان صبح اردر را روی منفی بگذارد و آن را رها کند.
اردر مثبت را هم برای قیمتهای بالا و فروش کنار گذاشته است. اگر بازار رو به بالا خرید، میفروشد؛ اگر رو به پایین فروخت، میخرد. این بازارگردانی درستی نیست. بازارگردانی باید داینامیک، فعال و شناور باشد نه به این صورت که کارگزاری ۲۰شرکت را به عنوان بازارگردان قبول کند و صبح اردرهای منفی خود را بگذارد تا اگر بازار فروخت، بگوید خریدم را انجام دادم و اگر بازار از او خرید، بگوید من تعهد فروش خود را اجرا کردم. این غلط است. اردرهای خرید و فروش باید قابلیت تغییر داشته باشند. متاسفانه بازارگردانهای ما هرکدام ۱۵ الی ۲۰شرکت را برای بازارگردانی قبول مسئولیت کردند در حالی که نه توان فنی آن را و نه زمان و نیروهای حرفهای مورد نیاز را دارند.
وی با اشاره به اینکه در صورت باقی ماندن دلار در قیمتهای فعلی، ارزش معاملات بهبود مییابد، گفت: با دلار ۲۹-۳۰تومان و اصلاح خوب سهمها، باید منتظر هجوم نقدینگی به بورس باشیم. در آن زمان باید زیرساخت را درست کرد و اعتماد را به بازار برگرداند. زیرا به علت عملکرد اشتباه بازارگردانها، گزارشات تقریبا غیرشفاف و غلط شرکتها و عدم نظارت کارشناسی سازمان بر گزارشات شرکتها بازار دچار بیاعتمادی شده است.
او افزود: نکته مهم دیگر این است که دولت سیاستی درباره نرخگذاری به شکل رویه ابلاغ نمیکند که به صورت دستوری یا شناور است. همچنین خود دولت در بازار شروع به فروختن اوراق کرده و نرخ سود بین بانکی را تغییر داده و به بالای ۲۱درصد رسیده است. این یعنی دولت بدون توجه به اینکه چه نرخ سودی ایجاد میشود، به هرقیمتی در بازار اوراق بفروشد. این کار، P/E متوسط بازار را کاهش میدهد. بخشی از منفی بودن بازار به علت سیاست غلط فروش اوراق دولت است که قیمت را پایین میآورند تا بتوانند سریعتر به پول دست پیدا کنند. از آن طرف نرخ بازدهی اوراق در حال افزایش است و P/E فوروارد بازار را کاهش میدهد. انتظار میرود آقای عشقی و آقای خاندوزی در بدنه دولت به این موارد توجه کنند که بازار سرمایه بسیار هوشمندانه به همه آیتمها نگاه میکند. زمانی که اوراق با بازدهی ۲۲درصد فروخته شود، هرچه قدر سهام ارزنده باشند، باز هم افراد سهام میفروشند تا اوراق بخرند چراکه P/E سهمها ۵ و ۶ است و اوراق P/E ۴.۵دارند. این اتفاق بدی است. چون این پول از بازار خارج میشود و دیگر برنمیگردد.
وی تصریح کرد: باید کاری کرد که سهمها به اندازه کافی جذاب و خوب باشند تا نرخ بازدهی اوراق به این میزان بالا نباشد و دولت با خیال راحت با نرخ ۲۰درصد همه اوراق خود را بفروشد. زمانی که اوراق را جذاب میکنید، بازار، سهام فروخته تا بتواند اوراق بخرد. البته دولت به اندازهای که بتواند این کار را میکند. چون در چند مرحله قبلی فروش اوراق، بازار فقط بخش کوچکی از آن را خریده است. با این اشتباه که قیمت اوراق را پایین بیاید تا به فروش برود، هم بازار افت میکند و هم اوراق به فروش نمیرود. در صورتی که اگر بازار ما قوی باشد، P/Eهای ۶ و۷ پیدا نشود و همه P/Eها بالا باشد، به راحتی دولت همه اوراق خود را میفروشد. مشکل اینجاست که بازارسازی صورت نگرفته و در همان بازار خراب اوراق را زیر قیمت میفروشند. در این حالت نه تنها اوراق به فروش نرفت، بلکه بازار هم منفی شد.
این کارشناس با اشاره به اینکه قیمت شرکتها با دلار ۳۰هزار تومانی، ۲۵درصد بالاتر از قیمتهای فعلی خواهد بود، گفت: این رشد معمولا با لگ زمانی اتفاق میفتد. قیمتها در بازار ملک، طلا و سکه به زمانی که دلار ۳۰تومان شده بود برگشتند ولی بورس نتوانست برگردد. اگر برای شاخص دو میلیون و ۱۵۰، ۲۰درصد هم حباب درنظر بگیریم، شاخص در آن زمان یک میلیون و ۷۵۰ میارزید. در حال حاضر هم شاخص ۲۰درصد تا یک میلیون و ۷۵۰ فاصله دارد. برای همین سهمها میتوانند ۱۵ الی ۲۵درصد رشد کنند تا به نقطه تعادلی برسند. البته اگر تا پیک قبلی بورس حساب کنیم، باید حدود ۶۰درصد رشد کند تا به آن برسد.
او ضمن تاکید بر اینکه عدم تعادل بازار را اذیت میکند، گفت: باید اعتماد به بازار برگردد و ارزش معاملات خوب شود. همچنین باید سیاستهای دولت کاملا شفاف شده و حداقل برای یک سال تغییر نکند تا فعالان بازار بتوانند برنامهریزی کنند و دیتای شفاف داشته باشند. در صورتی که دولت سیاستهای پیشبینینشده را در پیش بگیرد، نمیتوانیم انتظار روندی صعودی و پربازده از بازار داشته باشیم. بلکه باید این شرایط، با نظم دادن به برنامهریزیها درست شده و بلاتکلیفی از بازار و تصمیمات گرفته شود.